با شروع تابستان كلاسهای آموزش زبانهای خارجه به ویژه زبان انگلیسی بیشتر میشوند. فارغ از چگونگی تدریس و برنامههایشان توجه به یك مساله بسیار مهم است و آن هم این است كه این دورهها وكلاسهای زبان نباید محدود به هدف حفظ لغات، دستور و آمادگی برای مكالمه روان باشد بلكه باید مجرایی باشد برای گسترش دید و درك منطقی دنیای اجتماعی دور و بر و آشنایی بیشتر با فرهنگهای مختلف ملتها، منابع، كتابها و فعالیتهایی كه در این كلاسها انجام میگیرد باید در خدمت این هدف والا باشد.
البته بنده نمیگویم كه فقط با این كلاسها تمام مشكلات فرهنگی و اجتماعی حل میشود بلكه معتقدم كه میتوانند موثر باشند... نگارنده نمیگوید كه این كلاسها محلی باشند برای بحثهای تخصصی اجتماعی یا فرهنگی و فكری بلكه مسائل كلی و اساسی كه هر انسانی در هر رشته و تخصصی كه در آن قرار گرفته میگیرد بتواند كمكی بكند در روند نهادینه شدن انسانی زیستن افراد و به طور خلاصه بهتر است این كلاسها فقط با هدف آموزش زبان برای زبان نباشند. نگارنده منكر اهمیت و حتی لذت هیجان و كنجكاوی در آموزش یك زبان خارجه نیستم اما حدالامكان سعی شود هدف از برگزاری این دوره و كلاسها ضمن آموزش زبان انگلیسی معرفی و كاركردن با متون و فعالیتهایی باشد كه ذهن و فكر افراد را روشن میسازد و آنها را در شناخت بهتر مسائل انسانی و شهروندی یاری میدهد به خصوص سطوح متوسط بالای آموزشی زبان.
اگر نگاهی به بعضی كتابهای معرفی شده بیندازیم بیشتر جملات و متونی كه برای كلمات جدید آورده میشوند محتوای عادی و روزمرّگی دارند و جملات و متونی كه مطرح میشوند متاسفانه كمتر به ارزشهای فكری یا فرهنگی میپردازند و حقوق و موضوعات شهروندی و اخلاقمدارانه كمتر دیده میشود (نمیگویم اصلا مطرح نمیشود) البته داستانهای بسیار زیبا و با مضامین عالی انسانی مطرح و معرفی میشوند اما نباید تنها به معرفی این داستانها كفایت كرد... برای مثال در یادگیری یك لغت جدید معادل «شدید» ذكر این جمله را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید «چون امروز صبح باران شدید بارید ما نتوانستیم بیرون برویم» خود خوانندگان بزرگوار توجه فرمایند چنین جملهیی از چه ارزش علمی یا فكری و فرهنگی برخوردار است؟ متاسفانه بعضی از جملات و محتوای متنی و محتوای آوردن مثالها چه برای لغات جدید و دستور چنین هستند (نمیگویم همه).
اگر منابع و درسهای كلاس زبان دارای محتوای فرهنگی و اجتماعی وفكری و جهتدار باشند برای شهروند شدن بهتر زبانآموختگان چندین فایده مهم دارد: همان طور كه گفته شد بسیاری از مسائل اخلاقی و حقوق شهروندی و قانونمندی در این كلاسها به واسطه آموزش زبان مطرح میشود و در میانه آموزش زبان، نقش نسبتا مهمی در نهادینه شدن این مسائل دارد.
زبان آموختگان به طور ملموس و عینی مطمئن میشوند كه اهمیت تسلط بریك زبان خارجی تنها در مكالمه با یك توریست خارجی نیست. آموزش زبان برای پز دادن و به رخ دیگران كشیدن نیست بلكه دانستن زبان خارجی پلی به سوی آشنایی یك دنیای دیگر و فرهنگ و فكر دیگراست و با آشنایی و تعامل فرهنگهاست كه میتوانیم دنیای دید و محیط اجتماعی خود را گسترش بدهیم و همین عامل شاید انگیزه بیشتری در افراد ایجاد كند برای فراگیری بهتر یك زبان دیگر به منزله ورود به یك جهان دیگر. ورود به جهان دیگر اگر با بصیرت باشد یعنی ساختن بهتر دنیای برای خود، خانواده، جامعه و...