1393/5/19 3301

نقد پیشنهاد حذف رشته فلسفه از مقطع کارشناسی

بحران علوم انسانی


انتشار مصاحبه دکتر احمد احمدی در پایگاه اطلاع‌رسانی دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی در تاریخ پنجم مرداد با عنوان «نباید همه مشکلات را به گردن علوم انسانی انداخت/ باید در مدیریت‌ها هم تحول ایجاد کنیم»، بار دیگر بحران علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران را نشان داد. اگرچه بحران علوم انسانی در ایران همواره در یک طرح تکراری اجرا شده، اما هربار به‌دنبال هدفی مشخص بوده و هست. جدال بر سر سنت یا تجدد، معرفت‌محوری یا هویت‌سازی، مساله‌محوری یا معناسازی و از همه مهم‌تر دعوای بازار و دانشگاه، این بحران را همیشه زنده نگاه داشته است؛ دکتر احمدی، عضو کارگروه تحول و ارتقای علوم انسانی و دبیر شورای انقلاب فرهنگی در رابطه با عملکرد کارگروه شورای تحول و ارتقای علوم انسانی گفت‌وگو کرده است؛ گفت‌وگویی که دامنه بحران علوم انسانی را در این‌ سال‌ها به فلسفه کشاند؛ به عبارت بهتر کانون بحران را فلسفه قرار داد.
 
ایشان با بیان اینکه «باید به‌دنبال تربیت استاد و تالیف کتاب‌ها باشیم» تاکید کرد: «اگر هم در رشته‌ای نیاز به تغییرات احساس می‌شود باید پیگیر آن باشیم. برای مثال درخصوص رشته فلسفه باید بگویم که ما سعی داریم ورودی به این رشته از مقطع کارشناسی‌ارشد به بالا صورت گیرد.» همین جمله کافی بود تا چندروز بعد خبرگزاری مهر در لابه‌لای خبر 2339287 در دهم مرداد، فعالیت‌ها و عملکرد اخیر شورای تحول را از زبان دکتر احمدی تکرار کند: «شورای تحول و ارتقای علوم انسانی با تشکیل 15 کارگروه اقدام به بازنگری برنامه‌های درسی رشته‌های علوم انسانی کرده است.
 
شورای تحول و ارتقای علوم انسانی که زیر نظر شورایعالی انقلاب فرهنگی فعال شده، دارای 15 کارگروه است که در حوزه‌های مطالعات زنان، جامعه‌شناسی، روانشناسی، تاریخ، فلسفه، تعلیم و تربیت، علوم سیاسی، زبان و ادبیات خارجی، هنر، اقتصاد، معماری و شهرسازی، رسانه و ارتباطات و حقوق به منظور بازنگری برنامه‌های درسی فعالیت می‌کند.» اما «پیشنهاد حذف کارشناسی فلسفه» در ادامه مصاحبه هفته گذشته دکتر احمدی، مهم‌ترین بخش این خبر بود: «در هفته‌های گذشته احمد احمدی دبیر کارگروه فلسفه شورای تحول و ارتقای علوم انسانی پیشنهادی را مبنی بر حذف رشته فلسفه از مقطع کارشناسی مطرح کرد و گفت: دانشجوی مقطع کارشناسی رشته فلسفه بعد از اتمام چهارسال تحصیل نه می‌تواند معلم معارف شود و نه می‌تواند شغل مناسبی پیدا کند به همین خاطر پیشنهاد کردیم اگر رشته‌ای کارایی لازم را ندارد، تغییر کند و در فلسفه این کار انجام خواهد شد».

اما انتظار برای تکذیب خبر، گویی نیازمند پیگیری‌های مصرانه‌ای بود تا دبیر شورای تحول، ماهیت این خبر را روشن کند. در ادامه پیگیری‌ها حمید طالب‌زاده، دبیر شورای تحول در گفت‌وگو با «شرق»، گرچه سخنان احمدی را نقض نکرد اما نظرات ایشان را نادقیق توصیف کرد و افزود: «مگر می‌شود علم را از پله پنجم شروع کرد، حذف مقطع کارشناسی غیرممکن است، هرچند آن بزرگوار هم منظورشان حذف مقطع کارشناسی فلسفه نبوده است». وی در ادامه افزود: «بناست رشته فلسفه در دانشگاه‌های تهران و علامه طی آزمون کنکور به شکل کارشناسی‌ارشد پیوسته اجرا شود. تمام برنامه‌ریزی‌های این امر انجام شده و منتظر تصویب وزارت علوم است و زمان اجرای این طرح مشخص نیست. به هیچ عنوان مقطع کارشناسی فلسفه حذف نخواهد شد. این توضیح را موضع رسمی شورای انقلاب فرهنگی بدانید». هرچند دکتر طالب‌زاده مشخص نکرد چرا باوجود نادقیق‌دانستن صحبت‌های احمدی، همچنان این خبر زنده است و به‌طور رسمی از سوی اعضای شورای تحول علوم انسانی و اعضای شورای انقلاب فرهنگی تکذیب نمی‌شود و حتی تکمله خبر نیز به خبرگزاری‌ها نمی‌رسد.
 
با تمام این اوصاف، از انتشار این خبر نزدیک به دو هفته می‌گذرد اما خبر نه از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی شورای انقلاب فرهنگی تکذیب شد و نه خبرگزاری «مهر» عملکرد شورای تحول را از دبیر شورا پیگیری کرد. از این‌رو، قوام و دوام این خبر واکنش اهالی فلسفه و استادان فلسفه را به همراه داشت. جمعی از استادان فلسفه موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دانشکده فلسفه واحد علوم و تحقیقات تهران، برخی دانشکده‌های فلسفه و دانش‌آموختگان فلسفه در اعتراض به نشر این خبر، واکنش‌هایی نسبت به امکان تحقق این خبر نشان دادند. متن نامه استادان فلسفه موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و نیز نامه جمعی از دانش‌آموختگان فلسفه در ادامه می‌آید.

نامه جمعی از اعضای هیات علمی  موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
در سایت شورایعالی انقلاب فرهنگی مصاحبه‌ای با آقای دکتر احمد احمدی‌ عضو شورای انقلاب فرهنگی و عضو کارگروه تحول و ارتقای علوم انسانی انجام شده که خبرگزاری‌ها نیز بخش‌هایی از آن را نقل کرده‌اند، به‌ویژه این جمله را که «می‌خواهیم ورودی‌ به رشته فلسفه از مقطع کارشناسی‌ارشد باشد.» آقای دکتر احمدی دلیل این امر را، که معلوم نیست نظر شخصی ایشان است یا تصمیمی است که آن کارگروه گرفته، این دانسته‌اند که «دانشجوی مقطع کارشناسی فلسفه بعد از اتمام چهار سال تحصیل نه می‌تواند معلم معارف شود و نه چیز دیگری‌... و نمی‌تواند شغل مناسبی‌ پیدا کند.» این سخنان از زبان هرکسی حیرت‌آور می‌بود، اما از زبان آقای دکتر احمدی که پرورده حوزه و دانشگاه هستند حیرت‌آورتر است. نگرانی برای‌ آینده شغلی دانشجویان رشته فلسفه کاملا بجاست و همه معلمان این رشته در این نگرانی شریک هستند، اما بستن دوره‌های کارشناسی فلسفه این مشکل را حل نمی‌کند، زیرا تنها فایده آن این است که دانشجویانی که از راه‌یافتن به این رشته محروم می‌شوند، چهارسال زودتر به خیل بیکاران بپیوندند. مشکل بیکاری فارغ‌التحصیلان چیزی نیست که مختص رشته فلسفه باشد و چاره آن هم در بستن رشته‌های دانشگاهی نیست.

در کشور ما حتی بسیاری از دانشجویان رشته‌هایی که بنا به فرض باید کارکرد حرفه‌ای معینی داشته باشند پس از کسب درجه کارشناسی به کارهای دیگر روی می‌آورند. در این زمینه کافی است به مهندسان و پزشکانی‌ نگاه کنیم که به کار صادرات و واردات (و عمدتا واردات) یا بسازوبفروشی مشغول‌اند. چه رسد به رشته‌ای مانند فلسفه که کارکردی فرهنگی دارد و کار آن تربیت افراد برای اشتغال در مشاغل خاص نیست. حذف دوره کارشناسی در رشته فلسفه به همان اندازه مطلوب و ممکن است که در رشته مهندسی یا فیزیک و حتی اهمیت این دوره برای فلسفه از رشته‌های علمی دیگر بیشتر است. زیرا در این دوره است که ذهن دانشجو باید با مسایل فلسفی و شیوه فلسفی اندیشیدن آشنا شود. بنابراین حذف دوره کارشناسی فلسفه مآلا به تضعیف و حذف تدریجی این رشته می‌انجامد و این کار در کشوری‌ چون ایران با سابقه درخشانش در این حوزه، حاصلی‌ جز تضعیف فرهنگ ملی‌ ندارد و جوانان را مستعد روی‌آوردن به انواع ایدئولوژی‌های افراطی‌ می‌کند. کسانی که دلواپس سست‌شدن اعتقادات دانشجویان این رشته هستند باید به این نکته بدیهی توجه کنند که نهال بی‌‌اعتقادی و کژاندیشی در زمین جهل بهتر رشد می‌کند و اگر ما در کشورهای اطرافمان شاهد رشد سریع انواع جریان‌های‌ خطرناک افراطی‌گری به نام اسلام هستیم، دست‌کم یکی از دلایل آن این است که نسل جوان این کشورها در فضایی رشد کرده است که بر‌خلاف کشور ما نه سنت دیرپای‌ فلسفی داشته است و نه توانسته است در جذب و ادغام فرهنگ جدید و ایجاد گفت‌وگوی‌ سازنده میان فرهنگ بومی و فرهنگ جدید موفق شود. افراطی‌گری نتیجه ساده‌اندیشی است و ضعیف‌شدن فلسفه و فکر فلسفی جز دامن‌زدن به ساده‌اندیشی حاصلی ندارد.

حذف دوره کارشناسی فلسفه و ابقای دوره‌های کارشناسی‌ارشد کاری‌ است که هم حکمتش بر ما پوشیده است و هم نحوه انجام‌دادنش. آیا باید همه دانشجویان این دوره‌ها از میان دانش‌آموختگان رشته‌های دیگر انتخاب شوند؟ در سال‌های‌ اخیر که برخی از دانش‌آموختگان ممتاز رشته‌های علوم و فنی و مهندسی و پزشکی به رشته‌های فلسفه و به‌ویژه فلسفه‌های‌ به‌اصطلاح مضاف روی‌‌ آورده‌اند، غالب استادان این رشته احساس می‌کنند این دانشجویان، به‌رغم استعداد و توانایی‌های‌ علمی‌شان چیز مهمی‌ کم دارند و علت این کمبود هم این است که پیش‌تر آموزش لازم فلسفی‌ را که ماهیتا با آموزش علوم و مهندسی‌ متفاوت است، ندیده‌اند. رفع این کمبود از راه گذراندن دروس پیش‌نیاز بار سنگینی بر دوش دانشجو و استاد می‌گذارد و دانشجوی‌ کارشناسی‌‌ارشد به جای‌ آنکه به کار اصلی‌ خود که آموختن شیوه تحقیق در این حوزه است بپردازد، عملا به فراگیری‌ دروسی مشغول می‌شود که علی‌القاعده باید در دوره کارشناسی‌ گذرانده باشد. آقای دکتر احمدی که فلسفه را در حوزه و دانشگاه نزد بزرگ‌ترین استادان زمان آموخته‌اند، خوب می‌دانند در این زمینه هیچ‌چیز جای شاگردی نزد استادان مجرب را آن هم از همان آغاز کار و نه زمانی که ذهن شاگرد ساخته و پرداخته شده است، نمی‌گیرد.

از آقای دکتر احمدی بیشتر انتظار می‌رفت به این نکته بپردازند که چرا رشته‌های فلسفه ما از ایجاد فکر فلسفی عاجزند؟ چرا سهم ما در فلسفه جهانی، به رغم داشتن این همه استاد و دانشجو، این اندازه کم است؟ و بسیاری مشکلات دیگر که دامنگیر رشته‌های فلسفه در دانشگاه‌های ایران است. همه ما با روی باز از این انتقاد استقبال می‌کردیم. ما نیز وضع فعلی‌ رشته‌های فلسفه و دوره‌های کارشناسی‌ آن را مطلوب نمی‌دانیم و دربست نمی‌پذیریم. ما به خطرات رشد سریع این رشته‌ها در دانشگاه‌ها و موسساتی که نیروی‌ انسانی و علمی‌ لازم را ندارند، نامناسب‌بودن برنامه‌های درسی، سنگینی بار تدریس استادان که ایشان را از کار پژوهش بازمی‌دارد، صوری‌بودن بسیاری از طرح‌های پژوهشی و بسیاری مشکلات دیگر وقوف داریم. اما چاره این مشکلات را در اقدامات شتابزده نمی‌دانیم. آموزش فلسفه باید به‌لحاظ کمی و کیفی اصلاح شود و اصلاح آن در گرو مشارکت فعالانه همه دست‌اندرکاران این رشته از استاد و پژوهشگر و دانشجو است.

ما جمعی از اعضای هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نظر آقای دکتر احمدی را فرصت مناسبی برای آغاز بحث درباره مسایل رشته فلسفه در ایران و راه‌های چاره آن می‌دانیم و از این‌رو از سایر همکاران و علاقه‌مندان به فلسفه انتظار داریم که نظر خود را چه موافق و چه مخالف، در این‌باره اعلام دارند. آن دسته از استادان فلسفه و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و مراکز حوزوی که مایلند نوشته فوق را امضا کنند، می‌توانند نام و مشخصات خود را به نشانی الکترونیک philosophicalpetition@gmail.com ارسال کنند.

شهلا اسلامی/ محمد جواد اسماعیلی/ شاپور اعتماد/ موسی اکرمی/ شهین اعوانی/ شهرام پازوکی/ جلال پیکانی/ مالک حسینی/ شاهرخ حقيقي/ فاطمه خوانساری/ میثم سفیدخوش/ فاطمه شهیدی/ حسین شیخ‌رضائی/ بابک عباسی/ علي‌اكبر عبدل‌آبادی/ مسعود علیا/ امیراحسان کرباسی‌زاده/ رضا کوهکن/ لیلا کیانخواه/ سيده زهرا مبلغ/ حسین معصومی همدانی/ ضیاء موحد/ سیدحسین موسویان/ حسن میانداری/ محمود یوسف ثانی

توضیح: نظراتی که درج می شود، صرفا نظرات شخصی افراد است و لزوماً منعکس کننده دیدگاههای این وب سایت نمی باشد.

نظر شما

پرطرفدارترین مطالب امروز

تازه های آموزش

نقدی بر کتاب جامعه شناسی به مثابه فرم هنری

برگزاری وبینار معلمی در فضای مجازی

دلایل ترس برخی کودکان از مدرسه رفتن

چگونه آموزش مجازی نظام آموزشی را متحول می‌کند؟

باید شرایط مناسب برای آموزش‌های ترکیبی فراهم شود

چرا استعدادهای «کودکان بیش‌فعال» در نظام آموزشی شناسایی نمی‌شوند؟

پارکر پالمر، خالق کتاب شهامت تدریس

کتاب آموزش از راه دور، راهنمای آموزش آنلاین برای مدرسان دانشگاه

بار آموزش حضوری دانشگاه ها باید کاهش یابد

آموزش، مدرسه و بحران ویروس کرونا- قسمت دوم

آموزش، مدرسه و بحران ویروس کرونا- قسمت اول

برنامه آموزشی کودکان درباره تغییرات آب و هوایی

جنبش "مدرسه آزاد" در نظام آموزشی ژاپن چیست؟

تربیت کودک مهربان بهتر از کودک موفق

جای خالی اتاق های بازی و خلاقیت در مدارس

خودگویی مثبت و موفقیت در ریاضیات

آیا اندازه کلاس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر است؟

چرا دانش آموزان تقلب می کنند؟

بچه‌های آسمان: نبرد دانش آموزان کره با کنکور

بالا بردن انگیزه تحصیل دانشجویان

تاثیر جوّ و محیط مدرسه بر عملکرد تحصیلی

آموزش نخبه پرور؛ آری یا خیر؟

آموزش پیش دبستانی مهم است

معرفی کتاب: گاه و بی‌گاهی دانشگاه در ایران

کی اولین گوشی هوشمند را برای فرزندمان بخریم؟

آموزش در شبکه های اجتماعی